65

پنج شنبه شب با همسری و پسرم به مناسبت سالگرد عقد رفتیم یه جای دنج و شام خوردیم

از اونجا هم یه سر رفتیم خونه مادرشوهر و سوغاتی ها رو بهشون دادیم

انگار برادر شوهر  هم که رفته سفر اونجا دوبار قاط زده و کلی آبروریزی کرده


جمعه صبح  بعد صبحانه ، یه خونه تکونی مختصر کردیم و اتاق پرهام هم یه تغییر و تحول کوچیک دادیم 

بعد ناهار من خوابیدم و همسر رفت پیش دوستاش

شب هم ساندویچ درست کردم و سه تایی رفتیم بیرون


شنبه هم بعد سفر دومین جلسه باشگاه رفتم ، یکم برام سخت بود بعد این همه دوری

شبش هم دوباره رفتیم خونه مادر شوهر و همسری یه کاری داشت که برا شام نگه مون داشتن و بازم حرف برادر شوهر شد و جاری رو مقصر میدونستن ، منم فقط سکوت کردم 

آخه نمیدونم واقعا کی مقصره؟!

نظرات 3 + ارسال نظر
nisa دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 11:25 http://nisa.blogsky.com/

سالگرد عقدتون مبارک باشه. ان شاالله سالیان سال در کنار هم شاد و خوشخبت باشید.

ممنون عزیزم
ان شاالله...همچین شما

مهناز چهارشنبه 3 شهریور 1395 ساعت 13:34 http://www.1zan-moteahel.blogsky.com

سالگرد عقدتون مبارک عزیزم.امیدوارم همیشه شاد و خوشبخت باشید

ممنون دوست عزیز

فاطمه سه‌شنبه 2 شهریور 1395 ساعت 14:59 http://taghdireman.mihanblog.com/

مبارک باشه سالگرد عقدتون.

همون بهتر سکوت کنی. بیکاری اعصاب خودتو الکی خرد کنی.

ممنون فاطمه جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد