-
70
شنبه 29 آبان 1395 17:25
بازم پرهام مریض شد و الان چند روزی میشه که مهد نمیره ، خداروشکر اینبار مریضی اش سبک تر بود و زودتر خوب شد ، ولی حسابی ضعیفش کرده ، چون هیچی نمیخوره. مادرشوهر قرار بود 200 بده براش دستگاه بخور بگیریم ، بنظرتون چه مارکی خوبه؟ یه خبر دیگه ، اینکه دوچرخه پرهام رو دزد نبرده بود و شوهری گذاشته بود تو جعبه ماشین که ببره...
-
69
دوشنبه 24 آبان 1395 17:49
ماه آبان همه اش به مریضی گذشت اولش که پرهام آنفولانزا گرفت و دو روز دکتر بردمش و سرم و آمپول براش زدن ، حالت تهوع و تب هم داشت ...بعدش خودم ازش گرفتم و برام پنی سیلین نوشت که بدنم حساسیت نشون داد و هنوز گرفتارشم ، جای پنی سلین هنوز خوب نشده. امروز هم دوباره پرهام مریضه و حال ندار ، خدا کنه زودتر خوب بشه بچه ام ، تو...
-
68
پنجشنبه 8 مهر 1395 09:02
سلام حدود دو هفته پیش مهمون داشتیم و چون تعدادشون هم زیاد بود و خونه ی ما هم کوچیک ، همون موقع یه تغییر دکوراسیون دادیم ، مبل سه نفره رو بردم تو اتاق پرهام گذاشتم و با نیم ست باقی مونده یه مدل خوب یه گوشه ی هال دادم ، هم یه فضای خوبی باقی موند و هم یه نیم ست مبل موند که فضا زیادی خالی نشه، دیدم فضای هال خیلی بهتر شد و...
-
67
سهشنبه 16 شهریور 1395 19:49
برادر شوهر و جاری ، یه دعوای حسابی کردن و برادر شوهر اومده بود شکایت از زنش ، که دیگه نمیخوامش و میخوام طلاقش بدم، دو روز هم قهر بود و زنش رو برده بود خونه مادرش ، خودش هم معلوم نبود کجا رفته بود . پریروز که رفتیم خونه مادرشوهر ، باخبر شدیم که جاری بارداره. از فرداش هم اومدن خونه مادر شوهر اتراق کردن ، خون خون مادر...
-
66
چهارشنبه 10 شهریور 1395 16:32
یک هفته خانواده همسر ، به علت تعمیرات خونه شون ، اومدن پیش ما . پرهام که این یک هفته حسابی بهش خوش گذشت . الان هم که رفتن بهانه شون رو میگیره. از امروز شروع کردم به خونه تکونی پاییزی.
-
65
یکشنبه 31 مرداد 1395 16:26
پنج شنبه شب با همسری و پسرم به مناسبت سالگرد عقد رفتیم یه جای دنج و شام خوردیم از اونجا هم یه سر رفتیم خونه مادرشوهر و سوغاتی ها رو بهشون دادیم انگار برادر شوهر هم که رفته سفر اونجا دوبار قاط زده و کلی آبروریزی کرده جمعه صبح بعد صبحانه ، یه خونه تکونی مختصر کردیم و اتاق پرهام هم یه تغییر و تحول کوچیک دادیم بعد ناهار...
-
64
چهارشنبه 27 مرداد 1395 22:49
حدود 20 روز رفتم مسافرت ، خیلی خوب بود ، جای همگی سبز .
-
63
پنجشنبه 31 تیر 1395 16:49
سلام به دوستان گلم رسیدم به عدد مورد علاقه ام . خب جونم براتون بگه که چون یه ماه بیشتره ننوشتم ، خلاصه میگم ، نیست که همیشه خیلی طولانی میگم .خخخخ . ماه رمضان کارمون شده بود که تا اذان صبح بیدار بودیم و بعدش میخوابیدیم تا 2 ،3 ظهر ، بعد افطاری درست میکردم و بلافاصله بعدش خونه مادر شوهر میرفتیم ، اونجا هم کلی تنلاقات...
-
62
چهارشنبه 26 خرداد 1395 16:04
سلام دوستان اونروز با وحید آشتی کردم ، وقتی میخواست بره بوسش کردم و معذرت خواستم ، و به همین راحتی آشتی کردیم ، با اینکه این دفعه من زیاد مقصر نبودم ولی نمیخواستم کشش بدم ، پرهام هم همراه باباش رفت خونه مادر شوهرم، ممم چون روزه بودم الویه برا خودم درست کردم و تا شب که بیان خودمو مشغول کردم ، افطارمو کردم و بعد وحید و...
-
61
دوشنبه 17 خرداد 1395 15:46
دوشنبه آخرین جلسه باشگاهم رفتم ، دوستم اون روز نیومده بود چون مادرش مریض بود و رفته بود پیش مادرش ، بعد تمرین مربی گفت که اصلا غیبت نکنم چون حیفه و گفت که تمرین ها رو سبک تر انجام میدیم وحتی گفت که تخفیف هم میدیم . سه شنبه صبح رفتم آرایشگاه و کلی خوشگلاسیون کردم ، موهامو کوتاه کردم ، بعدش رنگ گذاشتم و اصلاح صورت هم...
-
60
دوشنبه 10 خرداد 1395 16:23
-
59
یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 19:47
-
58
یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 19:25
-
57
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 18:37
-
56
شنبه 4 اردیبهشت 1395 17:06
-
55
یکشنبه 29 فروردین 1395 23:57
-
54
پنجشنبه 26 فروردین 1395 17:50
-
53
دوشنبه 17 اسفند 1394 14:29
-
52
پنجشنبه 13 اسفند 1394 14:00
-
51
سهشنبه 4 اسفند 1394 13:26
-
50
سهشنبه 4 اسفند 1394 04:39
-
49
شنبه 1 اسفند 1394 15:01
-
48
جمعه 23 بهمن 1394 19:12
-
47
جمعه 16 بهمن 1394 20:03
-
46
شنبه 10 بهمن 1394 12:44
-
45
چهارشنبه 7 بهمن 1394 22:48
-
44
شنبه 3 بهمن 1394 09:43
-
43
شنبه 5 دی 1394 14:20
-
42
یکشنبه 29 آذر 1394 17:44
-
41
جمعه 27 آذر 1394 21:48